کتاب گرگ بیابان – هرمان هسه
نویسنده: هرمان هسه
مترجم: کیکاووس جهانداری
ناشر: اساطیر
شابک: ۰-۳۲-۵۹۶۰-۹۶۴
یادداشت هرمان هسه درباره کتاب گرگ بیابان :
آثار ادبی ممکن است به انحاء گوناگون موجب تفاهم یا سوء تفاهم شوند. در اغلب موارد نویسندۀ یک اثر ادبی صلاحیت تشخیص این را ندارد که حدود تفاهم خوانندگان اثر او تا به کجاست و سوء تفاهم از چه موضع آغاز میگردد. حتا بعضی از آثار ادبی برای گروهی از خونندگان روشنتر و مفهومتر از شخص مولف بوده است.
به هر حال تصور میکنم گرگ بیابان بیشتر و شدیدتر از سایر آثارم موجب سوء تفاهم شده باشد. اما بین موافقان یا حتا شیفتگان این اثر – و نه آنها که از آن روی گردان شدند – بسیاری بودند که اظهار نظرشان دربارۀ آن سبب حیرت من میگردید. اما تا اندازهای علت آنکه «گرگ بیابان» بدین پایه موجب سوء تفاهم شد چنین بود که این کتاب به قلم یک مرد پنجاه ساله نوشته شد و مشکلات و گرفتاریهای خاص این سالهای عمر را مورد بحث قرار داد ولی در عوض بیشتر به دست خوانندگان جوان افتاد.
اما بین خوانندگان هم سن و سال خود نیز به کرات به کسانی برخوردم که تحت تاثیر این کتاب قرار گرفتند اما متاسفانه تنها نیمی از آن را به روشنی دریافتند. گمان میکنم این خوانندگان در «گرگ بیابان» حدیث نفس خود را یافتند، به همان مصائب گرفتار آمدند و غرق همان رویاها شدند ولی به کلی فراموش کردند که در کتاب جز از «هاری هالر» و گرفتاریهای او از چیز دیگری نیز سخن در میان است، در نیافتند که بالاتر از «گرگ بیابان» و زندگی دردناک او جهانی دیگر، جهانی است جاویدان و بیمرگ. از یاد بردند که در «رساله» و در تمام مواضع این کتاب که در آن معنویت، از هنر و «بیمرگان» بحث میشود دنیایی دیگر تصویر شده که سراسر آکنده از شادمانی است، دنیایی مثبت و مالامال از ایمان که فوق مسائل شخصی و خصوصی است و برتر از زمان. چنین دنیایی روبروی دنیای سراسر رنج و ناکام گرگ بیابان قرار گرفته است. درست است که در این کتاب از رنجها، گرفتاریها و تنگناها بحث است اما به هیچوجه روی این کتاب سرگذشت یک فرد مایوس نیست بلکه داستان مرد مومنی را بازگو میکند.
بدیهی است که من نه میتوانم و نه میخواهم که در فهمیدن داستان خود راه معینی را پیش پای خوانندگان خود بگذارم. بگذار تا هر کس به دلخواه خود آن را تعبیر کند. اما چه خوب بود که بسیاری از آنان متوجه این نکته میشدند که اگر چه داستان «گرگ بیابان» بیماری و بحران را تصویر میکند اما این بیماری از آنگونه نیست که به مرگ و نابودی منجر شود بلکه برعکس هدف آن علاج است، رهایی است.