کتاب جمله هایی که زندگی ام را تکان دادند – رامین کریمی
نویسنده: رامین کریمی
ناشر: بهار سبز
شابک:۵-۱۸-۵۳۸۴-۶۰۰-۹۷۸
بخش هایی از کتاب جمله هایی که زندگی ام را تکان دادند – رامین کریمی :
زندگی جاری تر از آن است که ناامید شوی
می گویند دنیای پیرامون ما، مملو از نشانه های کوچک و بزرگ است که اگر به آنها توجه کنیم پیام های کائنات را درک خواهیم کرد. جمله هایی که زندگی ام را تکان دادند هم نام این کتاب است و هم حقیقتی است در زندگی من.
این جمله ها زندگی مرا تکان دادند! شاید زندگی شما را هم تکان دهند.
کافه نادری
کنار کیوسک روزنامه فروشی که پیاده می شوی، بوی تند قهوه است که پیرمرد درون آسیاب ریخته و چنان هوش از سرت می برد که گویی تمام رازهای دنیا را می توانی در یک فنجانش بازنمایی کنی. تابلوی کوچکی روی دیوار است که روی آن نوشته اند هتل نادری. درِ اول شیشه ای است. شیشه ها را کنار می زنی. درِ دوم را می بینی که همیشه ی خدا باز است … باجه تلفن، پر از یادگاری است. و سه پیش خدمت پیر از محجوب تا دندان گرد، از چاق و اخمو تا لاغر و خندان، همه توی چشمانت زُل می زنند تا سر میزشان بنشینی که بعد از ده سال هنوز نفهمیده ام ماجرای میزها و عوض شدن های پیش خدمت هایش از چه روست و چه منطقی دارد. میزش مهم نیست، صندلی های چوبی خسته اش هم مهم نیست. آدمهایی که خیره نگاهت می کنند هم به زودی تو را گم خواهند کرد. کافه نادری یک روح دارد. تو را میخکوب می کند. قهوه ترکش مالی نیست، لیوان آبش همیشه بوی تخم مرغ می دهد! اما روحش همیشه صدایت می زند. تاریخ معاصر ایران را می توانی در کافه ی خسته ای لمس کنی که نامش تغییر نکرده در گذرگاه تاریخ و چهار ستونش هنوز پابرجاست. صندلی هایی که جایگاه بزرگان بوده. جایگاه شاملو، اخوان و سایرین. در نادری حتی پنج شنبه شب ها هم می توانی مدیتیشن کنی. می توانی به مراقبه ای ژرف بپردازی که تا ملاقات با جان جهان نیز پیش می رود.
